نقش رسانه در حوادث رانندگي
نقش رسانه در حوادث رانندگي
نقش رسانه در حوادث رانندگي
نويسنده: سرهنگ حسين نورىفر
تجارب اندوخته شده از کشورهاى پيشرو در اين زمينه نشان مىدهد استفاده از مثلث -1 مهندسى ترافيک )Engineering( -2 آموزش )Education( -3 اجراى مقررات )Enforcement( در جهت ارتقاى ايمنى بسيار موثر است. هرچند که براى رسيدن به حالت مطلوب و براى گرفتن نتيجه مثبت از اقدامات انجام شده، هر سه ضلع اين مثلث بايد به موازات هم توسعه و عمل کنند و پرداختن به يک يا دو مورد از آنها نمىتواند راه حلى مناسب و قطعى براى مشکلات ايمنى باشد، لکن از اين ميان بخصوص در کشورهاى در حال توسعه آموزش نقش بسيار مهم و ويژهاى را به خود اختصاص داده است؛ چرا که از ميان اجزاى سهگانه برشمرده اين عامل زمينه لازم براى «پايدار سازى ايمني» را فراهم نموده و همه اقشار را درگير مىنمايد.
از طرفى امروزه با توجه به ميزان گستردگى و نفوذ رسانههاى ارتباط جمعى در بين مردم و همچنين ميزان تاثيرگذارى آنها روى جوامع مىتوان از رسانههاى ارتباط جمعى بهعنوان يک وسيله مناسب در جهت آموزش و اطلاعرسانى به منظور ارتقاى سطح ايمنى و فرهنگ ترافيک استفاده نمود.
در اين پژوهش سعى شده است نقش، اهميت و ميزان تاثير هر يک از رسانهها در کاهش و يا بهبود معضلات موجود در عرصه ايمنى و ترافيک مورد بررسى قرار گيرد و مقايسهاى بين انواع رسانهها در اين زمينه انجام شود.
از پيامدهاى منفى پديده ترافيک مىتوان به آلودگىهاى صوتي، صرف هزينههاى هنگفت و به هدر رفتن انرژي، صدمات و خسارات جانى و مالى و تاثيرات سوء آن بر تمامى ارکان زندگى شهرى و بسيارى موارد ديگر اشاره نمود. تنها در سال 1385، تعداد 27/567نفر در تصادفات رانندگى فوت و 76/762 نفر مجروح شدهاند.
از ميان تمامى تبعات و پيامدهاى منفى پديده ترافيک، تصادفات و صدمات و خسارات مالى و جانى ناشى از آن، مطمئنا با توجه به سطح و حوزه وسيع اثرگذارى فرهنگي، اجتماعي، اقتصادى و... محل بحث و گفتگوى زيادى دارد.
موضوع تصادفات رانندگى و تلفات و هزينههاى بالاى اقتصادي، اجتماعى ناشى از آن، اساسىترين مشکلى است که متخصصان و متوليان امور حمل و نقل و ترافيک را به چالش کشيده است. اين اهميت براى کشورهاى در حال توسعهاى همچون ايران چندين برابر بيشتر است.
آمار کشتهها در سال 1380 بيش از 21000 نفر و 118 هزار زخمى بوده است. اين آمارها زمانى سوال برانگيز خواهد بود که بدانيم در ايران به تقريب 5 ميليون خودرو و در کشورى مانند انگلستان بيش از 26 ميليون خودرو وجود دارد و در مقابل تصادفات کشور ايران 32 برابر کشور انگلستان است. تمامى گزارشها حاکى از بالا بودن تصادفات در کشور ماست. جدول زير که مقايسهاى ميان ايران و برخى کشورهاست، دال بر تائيد گزارشات ياد شده است.
از طرف ديگر مقوله ترافيک يک موضوع چندوجهى بوده و عرصههاى مختلف فرهنگي، اجتماعى و اقتصادى زندگى انسان را شامل مىشود. به همين دليل مىتوان با تخصصها و نگاههاى متفاوتى به آن نگريست و عوارض آن را تحليل نمود. در اين ميان نگاه انسان محورى به ترافيک و مطالعه نقش و سهم اين عامل در کيفيت ترافيک يک جامعه از اين جهت قابل قبول است که انسان به وجود آورنده آن مىباشد و بيننده يک چنين نگاهى معتقد است بايد راهحل را در ريشه معضلات يعنى انسان جستجو کرد. (روحاني، 1384)
اگر بهترين جاده و خودرو را در اختيار داشته باشيم و از عالىترين قوانين موضوعه و مقررات برخوردار باشيم ليکن نقش عامل انسانى را فراموش نموده و يا به آن بهاى بايسته را ندهيم مشکل همچنان باقى خواهد ماند. دنياى جديد نيز با درک اين مطالب تکيهگاه اصلى اقدامات خود براى به سامان کردن معضلات پديده ترافيک را حول محور آموزش انسان و فرهنگسازى براى او قرار داده است.
هدف کلى از اين تحقيق بررسى نقش رسانههاى ارتباط جمعى در آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ ترافيک شهروندان تهران مىباشد که اهداف اختصاصى زير را شامل مىشود:
-1 بررسى تاثيرات انواع شيوههاى آموزشى از طريق رسانههاى ارتباط جمعي
-2 ارائه راهکارهاى جديد براى ارتقاى فرهنگ ترافيک و اثرگذارى بيشتر آموزشهاى همگانى از طريق رسانههاى ارتباط جمعي
-3 معرفى زمينههاى جديد همکارى ميان پليس و رسانههاى ارتباط جمعي
-4 معرفى وسايل ارتباط جمعى که بيشترين اثرگذارى را در امر آموزش و ارتقاى فرهنگ ترافيکى شهروندان دارند.
متدولوژى و روش انجام يکى از ارکان مهم هر فعاليت پژوهشى محسوب مىگردد، اگر يک تحقيق را به يک ساختمان مسکونى تشبيه نماييم، روششناسى در واقع طرح اوليه و نقشه يک ساختمان است که بنا بايد بر اساس آن ساخته شود و در واقع هرکس آن را مشاهده نمايد انتظار مىرود که شکل ساختمان را در ذهن خود تداعى نمايد.
به تعبير علمى روش تحقيق نشانگر فرايند نظاممندى است که براى يافتن پاسخ يک پرسش و يا راهحل يک مسئله اجرا و مراحل مختلف تحقيق را مشخص مىسازد.
در تحقيقات توصيفى محقق به دنبال چگونه بودن موضوع است و مىخواهد بداند پديده، متغير، شى يا مطلب چگونه است. به عبارت ديگر اين تحقيق وضع موجود را بررسى مىکند و به توصيف منظم و نظامدار وضعيت فعلى آن مىپردازد، تحقيقات توصيفى هم جنبه کاربردى دارد و هم جنبه مبنايي، در بعد کاربردى از نتايج اين تحقيقات در تصميمگيرىها و سياستگذارىها و همچنين برنامهريزىهاى سازمانى استفاده مىشود. از ويژگىهاى تحقيق توصيفى اين است که محقق دخالتى در موقعيت، وضعيت و نقش متغيرها ندارد و آنها را دستکارى يا کنترل نمىکند و صرفا آنچه را که وجود دارد مطالعه کرده و به توصيف و تشريح آن مىپردازد.
جامعه آمارى اين تحقيق متشکل از کليه شهروندان تهران بالاى 18 سال مىباشد.
در اين تحقيق از نمونهگيرى خوشهاى استفاده شده است. شيوه کار به اين صورت است که ابتدا از ميان کاربران نمونههاى بزرگ انتخاب مىشود. ابتدا از ميان کل کاربران نمونههاى کوچکترى انتخاب شده و رفته رفته از ميان گروه کاربران بزرگتر گروه کاربران کوچکترى استخراج مىشود و نهايتا کار به نمونهبردارى از روى گروه کاربران مشخصى ختم مىشود که در ادامه به چگونگى انتخاب آنها پرداخته مىشود.
با توجه به توضيحات مذکور در اين تحقيق به منظور برآورد حجم نمونه، تهران به پنج منطقه شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز تقسيم گرديد و از هر بخش 1 منطقه شهردارى و از هر منطقه 1 محله و از هر محله 1 کوچه انتخاب شد. بدين ترتيب تعداد 398 پرسشنامه بين شهروندان بالاى 18 سال توزيع و جمعآورى شد که از اين تعداد 46 پرسشنامه مخدوش و در نهايت 352 پرسشنامه واقعى مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت.
با توجه به اهداف و فرضيات تحقيق و نيز سطح سنجش متغيرهاى موردبررسى (ترتيبي) از شاخص آمارى ضريب همبستگى خى دو و آزمون کندال بهره گرفته شد.
اين پژوهش به مدت نه ماه از دى ماه سال 1385 تا پايان مهرماه سال 1386 به طول انجاميد.
-2 دسترسى دشوار به منابع و کتب موردنياز
-3 مشکلات مربوط به کسب اطلاعات و تکميل پرسشنامه
-4 عدم پاسخگويى شهروندان به بعضى از سوالات پرسشنامه
امثال اين برنامهها سابق بر اين در تلويزيون در مواردى غير از مسئله ترافيک وجود داشت مانند برنامهاى که تصوير نوجوانان را به هنگام شرکت در نماز جمعه برداشت کرده و به صورت تصادفى يکى از آنها را در برنامه کودک نشان مىداد و به آن فرد جايزهاى ارزشمند هديه مىشد اما در مقوله ترافيک چندى است که کم و بيش برنامههاى تشويقى در راستاى اصل تقويت مثبت به وجود آمده است. يکى از اين برنامهها حرکت خوبى است که از سوى پليس راهنمايى و رانندگى انجام مىشود و در آن تصادفا پليش به همراه دوربين سيما در خيابان اتومبيلى را انتخاب و براى آن هديهاى نقدى در نظر مىگيرد، سپس به تعقيب اتومبيل پرداخته و رفتار راننده خودرو را تحت نظر قرار مىدهد. در حين تعقيب معادل جريمهاى که در قانون براى خلافهاى او در نظر گرفته شده از هديه کسر مىشود و اگر چيزى باقى بماند به راننده بهعنوان هديه داده مىشود.
از ديگر نکاتى که بايد لحاظ شوداين است که اثر تقويت کنندهها در زمانهاى متفاوت يکسان نيستند. بايد توجه داشت اگر بهطور مثال در زمانى خاص مسابقات تلويزيونى به حد اشباع خود رسيده است و جذابيت زيادى ايجاد کرده است احتمالا برگزارى مسابقهاى هرچند جذاب نمىتواند اثربخشى به اندازه وقتى که تعداد مسابقات کمترى از تلويزيون پخش مىشود داشته باشد.
استفاده مداوم از يک تقويت کننده اثربخش بودن آن را کاهش مىدهد. اين امرى است که به وفور در کشور ما رخ مىدهد. برنامهها، تبليغات، جوايز و اکثر تصميمگيرىها در سالهاى اخير از پويايى و تحرک خوبى برخوردار نبوده و تقريبا همواره برنامهسازان چند گام از مردم عقبتر بودهاند. اثر اين موضوع به وضوح در تبليغات و برنامهها و در نتيجه در ارائه تقويتکنندهها خود را نشان داده است که باعث شده تقويتکنندهها در زمان خاص خود و مناسب ارائه نشوند و هم اينکه گاهى به صورت مداوم از آنها استفاده مىشود و وقتى تصميم به تغيير تقويتکننده گرفته مىشود که آن تقويتکننده مدتهاست اثربخشى خود را از دست داده است.
مىتوان نمونه موفق عملکرد تقويتکنندهها را در روش تبليغات براى فروش محصولات شرکت ايرانسل عنوان نمود. اين شرکت با وجود رقابت سخت با شرکت دولتى با درک مناسبى که از تقويتکنندهها و چگونگى استفاده از آنها از خود نشان داده است دائما در حال تغيير و تحول در تقويتکنندهها براى ترغيب به خريد محصولاتش توسط مردم مىباشد. گاهى اين عمل را توسط ارائه ساعات مکالمه رايگان و گاهى با ارائه سيمکارتهاى رايگان و... انجام مىدهد. اما نکته جالب توجه اين است که اولا تقويتکنندهها را براى زمانهاى مختلف يکسان ندانسته (مثل مکالمه رايگان در ساعات شبانه در ايام عيد) و ثانيا بهطور مداوم از يک تقويت کننده استفاده نمىنمايد.
بنابراين همواره ارائه تقويتکنندههاى جديد به جاى تقويتکنندههاى قديمى (اصل جانشيني) که اثربخشى خود را از دست دادهاند از اهميت زيادى در ايجاد و شکلگيرى يک رفتار مثبت برخوردار مىباشد.
در نظر داشتن اين نکته ضرورى است که شناسايى زمان تقويت کننده، سليقه مخاطبان براى ارائه تقويت کننده جديد و همچنين تعيين ميزان تاثيرگذارى يک محرک مثبت به ارتباط مداوم با مخاطبان بستگى دارد. اين موضوع ضرورت نظرسنجىهاى مداوم و بررسى اثرات قبل و بعد از هر حرکتى رامشخص مىسازد.
يکى ديگر از اصول تغيير رفتار که به آن اشاره شد،اصل سرمشق قراردادن يا (يادگيرى احتمالي) مىباشد. براى رسيدن به اين مطلوب مىتوان از انواع شخصيتهاى مهم و محبوب جامعه استفاده کرد. با نشان دادن اينکه شخص محبوب عادت به انجام عمل مثبتى دارد، مىتوان افرادى از جامعه را که آن شخص محبوب را سرمشق قرار دادهاند تشويق و ترغيب به انجام آن عمل مثبت کرد. اين کار مىتواند به صورت مستقيم يا غير مستقيم انجام شود. مثلا در حين مصاحبه با يک ورزشکار و يا يک هنرمند، آگاهى از زندگى خصوصى اين شخصيتها، رانندگى صحيح و اصولى وى را نمايش داد تا خود به خود مورد تقليد افراد جامعه قرار گيرد.
تاکنون در اين زمينه فعاليتهاى مثبت خاصى انجام نشده و حتى چندى پيش عکس اين عمل انجام شد. به عنوان تقدير از بازيگر سريال پليس جوان و استفاده از محبوبيت وى به نفع پليس، در مراسم جشنى به وى لوح تقدير و جايزهاى اهدا شد. اما به جاى تبليغ رفتارهاى مثبت آن بازيگر در کمال تعجب بازيگر اظهار نمود که چند سال است گواهينامه رانندگىاش اعتبار ندارد و تعدادى موارد نقض قوانين رانندگى در پرونده دارد. با اين وجود مورد تقدير پليس قرار گرفته است.
اين مطلب بيانگر اين موضوع است که تا چه اندازه در اين زمينه ضعيف عمل شده و از شخصيتهاى محبوب جامعه تاکنون استفاده درستى براى الگوسازى در زمينه آموزشهاى ترافيکى انجام نشده است.
البته اقدامات مثبتى نيز در سالهاى اخير در اين زمينه انجام شده که از آن جمله مىتوان به برگزارى جشنواره تجليل از نمونههاى ترافيکى در هفته ناجا نام برد. در اين جشنواره از نمونههاى ترافيکى در اقشار مختلف از جمله هنرمندان، ورزشکاران، نويسندگان، محققين، خبرنگاران، تهيهکنندگان برنامههاى تلويزيوني، مديران مسئول مطبوعات، رانندگان نمونه، همياران پليس، سازمانهاى مرتبط با ترافيک و همکاران پليس راهنمايى و رانندگى و پليس راه نمونه تجليل به عمل مىآيد. اما مشخص نبودن دقيق و شفاف علت انتخاب اين افراد و عدم ارائه اقدامات، فعاليتها و عملکرد مطلوب آنها که موجب برگزيده شدن آنها شده و همچنين پوشش خبري، اطلاعرسانى ناکافى و طولانى بودن زمان تکرار، اثر بخشى آن را کاهش داده است.
چهار رکن اساسى براى تاثيرگذارى مناسب و امکان برقرارى ارتباط بين تبليغ و مخاطب بايستى رعايت شوند. اين 4 رکن عبارتند از پيام رسان، محتواى پيام، وسيله ارتباطى و ويژگىهاى پيامگيران.
هرگاه براى تبليغ يک رفتار به اين 4 رکن توجه اساسى شود، مىتوان انتظار گرفتن نتيجه مثبت از تبليغ را داشت. نمونه خوب براى رعايت اين ارکان يکى از برنامههايى است که چندى است از شبکه 5 سيما براى تبليغ و اشاعه رفتارهاى درست ترافيکى بين کودکان ساخته و پخش مىشود. اين برنامه در شهرک ترافيک که توسط شهردارى تهران براى آموزش رفتارهاى ترافيکى به کودکان بنا شده است ساخته مىشود. اين برنامه با انتخاب يک مجرى مسلط و محبوب بچهها به عنوان پيامرسان که از جذابيتهاى زيادى براى بچهها برخوردار است، پيامهاى ترافيکى را باتوجه به ويژگىهاى مخاطبان خود در قالب بازىهاى کودکانه توسط وسيله ارتباطى مناسب مثل تلويزيون ارائه کرده است. اين برنامه موفق، نمونه خوبى از رعايت ارکان تبليغ است.
در کنار استفاده از جاذبههاى تبليغاتى و نحوه اجراى آن استفاده از تکنيکهاى خاص مثل اجراى موزيکال، داستانگويي، خيالپردازى و ... کمک زيادى به تاثيرگذارى يک تبليغ مىتواند بکند.
مطابق نظريه تکمله هنگامى وسايل ارتباط جمعى داراى تاثير مثبت و قطعى خواهند بود که از کمکهاى جانبى بهرهمند شوند. از جمله اين کمکهاى جانبى تماس شخصى و مستقيم با افراد جامعه است. در اين راستا مىتوان به حضور مسئولين و فرماندهان پليس راهنمايى و رانندگى در مجامع عمومي، مساجد، مدارس، همايشها و پاسخگويى تلفنى و حضورى در برنامههاى 197 و مصاحبه با جرايد و صدا و سيما اشاره نمود. حضور قانونمند سياستگذاران و الگوهاى جامعه و رعايت قوانين و مقررات و قوانين راهنمايى و رانندگى و احترام اکمل به حقوق ساير شهروندان از سوى اين بزرگواران مىتواند از جمله ديگر نمونههاى بارز تحقق نظريه تکمله تلقى گردد.
مسئولين و سياستگذاران در زمينه ترافيک به سادگى مىتوانند با حضور خود در رسانههاى ارتباط جمعى و بيان و روشنسازى سياستها در زمينه ترافيک، کمک مناسب را درجهت تاثيرگذارى هرچه بيشتر تبليغات و آموزشها از طريق رسانهها انجام دهند.
نکتهاى که بايد آن را مدنظر قرار داد اين است که براى رويارويى و حل يک مشکل و بخصوص مشکلى به بزرگى ترافيک، تنها تبليغات و آموزشها (هرچند به صورت اصولي) کفايت نمىکند. مردم با احساس اينکه خود مسئولين نيز به صورت فعال در صحنه حضور دارند احساس مسئوليت بيشترى مىکنند و تبليغات در هر زمينهاى تنها مىتواند بر درجه تاثير موضوع اثر گذارد، که در چنين صورتى اصل موضوع حتما بايستى پيشاپيش تحقق يافته باشد. خلاصه چارچوب نظرى مورد نظر اين رساله در شکل آورده شده است.
- بيش از نيمى از پاسخگوى 53/52 درصد از ميان ارگانهاى اطلاعرسانى مرتبط با مشکلات ترافيکي، رسانه را در اولويت اول قرار دادهاند.
- کمتر از نيمى از پاسخگويان 45/39 درصد از ميان ارگانهاى آموزشى مرتبط با مشکلات ترافيکي، رسانه را در اولويت اول قرار دادهاند.
- حدود نيمى از پاسخگويان 49/1 درصد ميزان پيام رسانى ترافيکى از طريق رسانهها را در حد کم و خيلى کم ذکر کردهاند. همچنين 34/7 درصد افراد آن را در حد متوسط
- به نظر 76/7 درصد پاسخگويان رسانهها در خصوص مشکلات ترافيکى واقعيت را بيان داشتهاند.
- 68/57 درصد پاسخگويان از ميان رسانههاى موثر در زمينه آموزش و اطلاعرسانى مسائل ترافيکي، تلويزيون را در اولويت اول قرار دادهاند.
- حدود نيمى از پاسخگويان 50/3 درصد براى اطلاع از وضعيت عبور و مرور از تلويزيون استفاده مىکردند. اکثر پاسخگويان 80/4 درصد نقش رسانهها را در مقايسه با ديگر ارگانهاى اطلاعرسانى مسائل ترافيکى بيشتر دانستهاند.
- کمتر از نيمى از پاسخگويان 48 درصد تاثير مطبوعات بر آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ عبور و مرور را در حد زياد و خيلى زياد ارزيابى کردهاند.
- 87/5 درصد تاثير تلويزيون بر آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ عبور و مرور را در حد زياد و خيلى زياد ارزيابى کردهاند.
- کمتر از نيمى از پاسخگويان 46/6 درصد تاثير وسايل چند رسانهاى بر آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ عبور و مرور را در حد زياد و خيلى زياد ارزيابى کردهاند.
- بيش از نيمى از پاسخگويان 54/8 درصد تاثير بروشورها و بيلبوردهاى تبليغاتى بر آموزش همگانى وا رتقاى فرهنگ عبور و مرور را در حد زياد و خيلى زياد ارزيابى کردهاند.
- بيش از نيمى از پاسخگويان 58/2 درصد نوع عمل وسايل چند رسانهاى در قبال فرهنگسازى ترافيکى شهروندان و افراد جامعه را کاملا ناموفق و ناموفق ارزيابى کردهاند.
- کمتر از نيمى از پاسخگويان 47/1 درصد نوع عمل بروشورها و بيلبوردهاى تبليغاتى در قبال فرهنگسازى ترافيکى شهروندان و افراد جامعه را کاملا موفق و موفق ارزيابى کردهاند.
- بيش از نيمى پاسخگويان 55/27 درصد در خصوص تاثير آموزشهاى ترافيکى بر افراد جامعه، کودکان و نوجوانان را در اولويت اول قرار دادهاند.
- به نظر 62/5 درصد پاسخگويان پيام آموزشى ارسالى از طريق رسانهها بايد براى مخاطبين کوتاه و تشويقى باشد.
- کمتر از نيمى از پاسخگويان 45/96 درصد تاثير ارائه و پخش محصولات متنوع آموزشي، اطلاعرسانى ايمنى عبور و مرور در مدرسه و مهدکودک را در اولويت اول قرار دادهاند.
- بيش از نيمى از پاسخگويان 52 درصد نمايش شخصيتهاى خطاکار و منفى و متضرر شدن آنها را براى آموزش مخاطبين ضرورى دانسته و آن را در اولويت اول قرار دادهاند.
- کمتر از نيمى از پاسخگويان 44/95 درصد بازيگران و هنرمندان براى آموزش و تبليغ رفتارهاى ترافيکى در اولويت اول قرار دارند.
- حدود نيمى از پاسخگويان 49/74 درصد بر اين نظرند که در زمينه مطبوعات روزنامه در انتقال پيامها و آموزش عبور و مرور به همميهنان نقش بسزايى داشته و آن را در اولويت قرار دادهاند.
- بيش از نيمى از پاسخگويان 57/53 درصد بر اين نظرند که مشکلات ترافيکى و آموزشهاى مربوط به آن در تلويزيون بايد به صورت انيميشنهاى جذاب بيان گردد و آن را در اولويت اول قرار دادهاند.
- اکثر پاسخگويان 75/3 درصد تاثير نمايشهاى صحنههاى ناگوار تصادف رانندگى در تلويزيون را بر آموزش همگانى وارتقاى فرهنگ ترافيک در حد زياد و خيلى زياد ارزيابى کردهاند.
- 65/3 درصد پاسخگويان تاثير برگزارى مسابقات تلويزيونى با موضوع ايمنى عبور و مرور بر آموزش همگانى وارتقاى فرهنگ ترافيک را در حد زياد و خيلى زياد ارزيابى کردهاند.
- اکثر پاسخگويان 71/8 درصد تاثير آموزش غيرمستقيم موضوعات ترافيکى از طريق تلويزيون را بر آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ ترافيک، در حد زياد و خيلى زياد ارزيابى کردهاند.
- اکثر پاسخگويان /3 71 درصد تاثير پخش مصاحبه با آسيب ديدگان، زيان ديدگان و خانواده متوفيان ناشى از تصادف در تلويزيون را بر آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ ترافيک را در حد زياد و خيلى زياد ارزيابى کردهاند.
- اکثر پاسخگويان /1 82 درصد تاثير توليد و پخش انيميشنهاى تلويزيون را بر آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ ترافيک را در حد زياد و خيلى زياد ارزيابى کردهاند.
- اکثر پاسخگويان /1 63 درصد تاثير چاپ مطالب و هشدارهاى ترافيکى بر آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ ترافيک را در حد زياد و خيلى زياد ارزيابى کردهاند.
- کمتر از نيمى از پاسخگويان 38/7 درصد تاثير ستون نويسي، گزارشهاى ميان صفحهاى و مقالات کارشناسى را در روزنامهها بر آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ ترافيک را در حد زياد و خيلى زياد ارزيابى کردهاند.
- نيمى از پاسخگويان 67 درصد تاثير کتابچههاى مصور حاوى مقررات عبور و مرور براى گروههاى سنى مختلف بر آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ ترافيک را در حد زياد و خيلى زياد ارزيابى کردهاند.
- اکثر پاسخگويان /2 76 درصد تاثير نصب پوسترها، تراکتهاى تبليغاتى و بيلبوردهاى خيابانى در معابر و اماکن عمومى بر آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ ترافيک را در حد زياد و خيلى زياد ارزيابى کردهاند.
- بيش از نيمى از پاسخگويان /6 73 درصد تاثير نصب پيام پذير الکترونيکى در مبادى ورودى جادهها، پمپ بنزين و ... بر آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ ترافيک را در حد زياد و خيلى زياد ارزيابى کردهاند.
- اکثر پاسخگويان /8 70 درصد تاثير بروشورهاى آموزشي- اطلاعرسانى و توزيع در اماکن عمومى بر آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ ترافيک را در حد زياد و خيلى زياد ارزيابى کردهاند.
- اکثر پاسخگويان /3 63 درصد تاثير بروشورهاى اطلاعرسانى و توزيع به درب منازل بر آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ ترافيک را در حد زياد و خيلى زياد ارزيابى کردهاند.
- اکثر پاسخگويان /2 83 درصد تاثير طراحى و ساخت شخصيتهاى عامه پسند ترافيکى بر آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ ترافيک را در حد زياد و خيلى زياد ارزيابى کردهاند.
- اکثر پاسخگويان 74/4 درصد تاثير طراحى و ساخت بازىهاى رايانهاى و توزيع بين کودکان و نوجوانان بر آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ ترافيک را در حد زياد و خيلى زياد ارزيابى کردهاند.
- 56/5 درصد پاسخگويان تاثير ارسال پيام ترافيکى از طريق sms براى هموطنان بر آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ ترافيک را در حد زياد و خيلى زياد ارزيابى کردهاند.
- /5 43 درصد پاسخگويان تاثير طراحى وب سايتهاى ترافيکى به منظور اطلاعرسانى وضعيت عبور و مرور راهها و معابر بر آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ ترافيک را در حد زياد و خيلى زياد ارزيابى کردهاند.
-1-1 بين راديو و آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ ترافيک رابطه وجود دارد.
-2-1 بين تلويزيون و آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ ترافيک رابطه وجود دارد.
-3-1 بين مطبوعات و آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ ترافيک رابطه وجود ندارد.
-4-1 بين سينما و تئاتر و آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ ترافيک رابطه وجود ندارد.
-5-1 بين وسايل چند رسانهاى و آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ ترافيک رابطه وجود ندارد.
-6-1 بين بروشور، تراکتهاى تبليغاتى و بيلبوردهاى خيابانى و آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ ترافيک رابطه وجود ندارد.
-2 به کارگيرى روشهاى گوناگون در رسانههاى ارتباط جمعى (راديو، تلويزيون، مطبوعات، سينما و تئاتر، وسايل چند رسانهاى و بروشورها و بيلبوردهاى تبليغاتي) تاثير يکسانى در آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ ترافيک شهروندان تهرانى وجود ندارد.
1-2 روشهاى تلويزيونى بر آموزش همگانى مقررات عبور و مرور و ارتقاى فرهنگ ترافيک تاثيرگذارى يکسانى ندارند.
-2-2 روشهاى راديويى بر آموزش همگانى مقررات عبور و مرور و ارتقاى فرهنگ ترافيک تاثيرگذارى يکسانى ندارند.
-3-2 روشهاى مطبوعاتى بر آموزش همگانى مقررات عبور و مرور و ارتقاى فرهنگ ترافيک تاثيرگذارى يکسانى ندارند.
-4-2 روشهاى اطلاعرسانى بر آموزش همگانى مقررات عبور و مرور و ارتقاى فرهنگ ترافيک تاثيرگذارى يکسانى ندارند.
-5-2 روشهاى استفاده از ابزارهاى چند رسانهاى بر آموزش همگانى مقررات عبور و مرور و ارتقاى فرهنگ ترافيک تاثيرگذارى يکسانى ندارند.
-3 اثر رسانههاى ارتباط جمعى بر آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ ترافيک متفاوت است.
-4 ارائه و پخش محصولات مختلف آموزشي- اطلاعرسانى ايمنى عبور و مرور در مکانهاى مختلف تاثيرگذارى يکسانى ندارند.
-5 مشارکت شخصيتهاى سياسي، هنري، ورزشي، و ... در آموزش و تبليغهاى رفتارهاى ترافيکى ماندگارى يکسانى در ذهن مخاطبان ندارد.
-6 رسانههاى مطبوعاتى در انتقال پيامها و آموزش عبور و مرور به هم ميهنان تاثيرگذارى يکسانى ندارند.
شايد ذکر اين نکته ضرورى باشد که نتيجه آمار استنباطى مذکور نشان مىدهد که از نظر پاسخگويان پرسشنامه اين پژوهش، رسانههاى راديو- تلويزيون توانستهاند از نظر عملکردى نقش خود را در آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ ترافيک افراد جامعه آمارى تا حدود قابل قبولى ايفا نمايند.
ليکن رسانههايى همچون مطبوعات، سينما و تئاتر، وسايل چند رسانهاى و برورشورها و بيلبوردهاى تبليغاتي، از منظر مخاطبين در اين زمينه موفق عمل نکرده و يا به عبارتى کمتر به موضوع آموزش و اطلاعرسانى در خصوص ترافيک پرداختهاند. تا آنجايى که پاسخگويان اين نقش و اداى وظيفه اجتماعى را در اين رسانهها بسيار کمرنگ و کم اثر ارزيابى نمودهاند.
با توجه به اينکه از ديدگاه پاسخگويان رسانهها و آموزش و پرورش به عنوان اولويتهاى اول و دوم در اطلاعرسانى و آموزش شناخته شدهاند پيشنهاد مىگردد در برنامهريزهاى کلان به اين دو مقوله توجه بيشترى معمول گردد.
با توجه به اينکه حدود 60 درصد مخاطبان، از کودکان و نوجوانان به عنوان گروه هدف مهم که آموزش در آنها زمينههاى ايجاد توسعه پايدار را فراهم مىکند ياد کردهاند. بنابراين تمرکز روى گروه هدف کودک و نوجوان به عنوان گروه پايه براى ارتقاى ايمنى موجود و دستيابى به ايمنى پايدار قابل استنتاج است. براساس اهميت نظريه «برجستهسازي» به عنوان يکى از تاثيرگذارترين اصول در ارتقاى سطح تاثير رسانههاى عمومي، برجستهسازى موضوعات مربوط به ايمنى براى کودکان و همچنين ديگر اقشار جامعه مىتواند در زمره اولويتهاى اول به منظور ارتقا نقش رسانهها معرفى گردد.
براساس نتايج اخذ شده از نظرات شهروندان، حدود 50 درصد مخاطبين پيامرسانى ترافيکى از طريق رسانهها را در حد ناکافى (خيلى کم و کم ) دانستهاند. بدين ترتيب براى ارتقاى اين جايگاه مىتوان بر دو عامل: (الف) استمرار ارائه پيام (افزايش تعداد دفعات ارائه پيام در ذهن مخاطب) و (ب) افزايش سطح تاثيرگذارى پيامها متمرکز شد.
به منظور استمرار در ارائه پيام، مىتوان به تکرار ارائه مطالب آموزشى به کودکان در مراکز آموزشى و برنامههاى تلويزيونى و همچنين بزرگسالان با ابزارهاى مختلف در ايستگاههاى مترو و يا در خلال سفرهاى جادهاى اشاره کرد.
به منظور افزايش سطح تاثيرگذاري، استفاده از 4 فاکتور مورد اشاره در نظريه تبليغ، مىتواند مدنظر قرار گيرد. (اين 4 فاکتور پيام رسان، محتواى پيام، وسيله ارتباطى و ويژگىهاى پيامگيران قيد شده است.)
براساس نتايج نظرسنجى به عمل آمده، 45 درصد از مخاطبين، بازيگران و هنرمندان را مهمترين شخصيتهاى پيامرسان معرفى نموده و پس از اين گروه، ورزشکاران و پليس به عنوان اولويتهاى دوم و سوم معرفى شدهاند که پيشنهاد مىگردد مورد توجه قرار گيرد.
فاکتور محتواى پيام که در پرسشنامه مورد توجه قرار گرفته مويد اين جمعبندى است که: «بيان واقعى مشکلات» بهجاى کوچکنمايى و يا بزرگنمايي، اثر بيشترى را در ذهن جامعه مىتواند بجاى بگذارد (نظر حدود 70 درصد مخاطبين.)
«کوتاه و تشويقي» بودن پيام از ديدگاه بيش از 60 درصد مخاطبين از اهميت بالاترى براى اثرگذارى برخوردار بوده است. بنابراين کوتاه و تشويقى بودن پيامها مورد تاکيد است.
بعلاوه معرفى پيام در غالب «شخصيتهاى خطاکار و منفى و متضرر شدن آنها» از ديدگاه بيش از نيمى از پرسش شوندگان داراى اهميت زياد براى اثرگذارى بيشتر تلقى شده است. حال آنکه 33 درصد از مخاطبين نظرى کاملا معکوس داشته و معرفى شخصيتهاى مثبت و قانونمدار را محور شکلگيرى پيامهاى موثر معرفى کردهاند. بدين ترتيب انطباق زياد شرايط موجود رسانهاى با شکل پيام مورد نظر شهروندان در انتقال مفاهيم ترافيکى مورد تائيد قرار مىگيرد.
معرفى رانندگان نمونه در سطح عموم جامعه و تشويق شايسته و ارزشمند تعداد معدودى از اين عزيزان، به شکلى که اين جايزه بتواند منجر به تغيير در شيوه زندگى آنها شده و اين الگوسازى بر رفتار ديگر عناصر شايسته تاثير بگذارد، از جمله نکات جديدى است که نگارنده اين تحقيق، پيشنهاد توجه به آن در سطح گسترده، علاوه بر کارهاى موجود را دارد.
آمار و اطلاعات بهدست آمده از مقايسه انواع رسانهها و نقش آنها در ارتقاى اطلاعرسانى و آموزش جامعه، (1) نشان مىدهد که تلويزيون را مىتوان به عنوان فراگيرترين و تاثيرگذارترين رسانه در بين مخاطبان معرفى نمود. پس از تلويزيون راديو و سپس بروشورها و بيلبوردهاى تبليغاتى مهمترين ابزار رسانهاى براى آموزش همگانى و اطلاعرسانى در سطح جامعه معرفى گرديده است. ضمن آنکه مطبوعات نيز در کنار بروشورها مىتواند به عنوان سومين ابزار رسانهاى موثر تلقى گردد. نقش قابل رقابت بروشورها با مطبوعات و مقايسه آن با شرايط موجود در اين رسانهها، حاکى از اهميت توجه بيشتر به بروشورها و بيلبوردهاى تبليغاتى در مقايسه با مطبوعات در آينده است.
راديو به دليل امکان برقرارى مستمر و پويا و ارتباط لحظه به لحظه با کاربران، نقش بسيار موثرى در اطلاعرسانى بهتر و ارتقاى سطح آموزش جامعه مىتواند تلقى گردد. با اين حال، وضعيت راديو در شرايط موجود نشان مىدهد که انتخاب پيام رسانهاى مناسبتر براى برقرارى ارتباط بيشتر راديو با کاربران مىتواند مورد توجه بيشترى قرار گيرد.
در بررسى موضوعات مختلف قابل طرح در راديو، تمامى عوامل بر شمرده به جز نشستهاى تخصصى مورد توجه مخاطبان بوده است که مىتوان اين يافته را چنين تعبير نمود که کاربر در صورت استفاده از راديو بيشتر تمايل به اخذ خبر دارد، نه بحث و تحليل در مورد وقايع.
نکته قابل توجه از ديدگاه مخاطبان را مىتوان در تعيين نقش سينما و تئاتر در ارتقاى فرهنگ ترافيک ديد. اين مهم بويژه با روى آورى کمتر جامعه به سالنهاى سينما و تئاتر در سالهاى اخير که عمدتا با ابزار مولتى مديا جايگزين شده است، قابل درک مىباشد و نقش کمتر سينما و تئاتر در اطلاعرسانى و ارتقاى فرهنگ ترافيک، حتى در مقايسه با وسايل چند رسانهاى را نشان مىدهد. خاصيت عدم پيوستگى ارتباط با کاربر در اين رسانه، عامل اصلى تحقق اين نتيجه بوده است. بدين ترتيب سرمايهگذارى بيشتر در رسانه، سينما و تئاتر مستلزم روى آورى به صنعت سينما و تئاتر در مفهوم عام آن است و هرگونه سرمايهگذارى روى اين رسانه به لحاظ بعد محدود اثرگذارى آن توصيه نمىشود.
حدود 30 درصد پاسخگويان وسايل چند رسانهاى را در ايران موفق يا کاملا موفق دانسته اند. هر چند اين آمار در مقايسه با ديگر رسانهها خيلى جالب به نظر نمىرسد ولى با توجه به نوظهور بودن اين رسانه و اينکه کار زيادى در اين زمينهها انجام نشده، مىتوان تا حدودى به اين گونه وسايل ارتباط جمعى اميدوار بود. به علاوه اکثريت قشرى که با اين وسايل (اينترنت، cdها و بازىهاى کامپيوتري) در ارتباط هستند کودکان و نوجوانان هستند و همان طور که بيان شد آموزشهاى ترافيکى بيشترين تاثير را روى اين افراد دارند. همچنين تبليغات در اين زمينه به سرمايهگذارى سنگين يا سياستگذارى پيچيدهاى نياز ندارد. با توجه به رشد بازىهاى کامپيوترى و سرعت فراگير شدن آنها و قابليت توليد آنها در ايران، شرکتهاى خصوصى مىتوانند با حمايت و نظارت پليس و ارگانهاى مرتبط اين قبيل بازىها و سىدىها را توليد و عرضه کنند و علاوه بر گسترش فرهنگ ترافيک انتظار بازگشت سرمايه و حتى سودهاى مناسب را داشته باشند.
از طرفى امروزه با توجه به ميزان گستردگى و نفوذ رسانههاى ارتباط جمعى در بين مردم و همچنين ميزان تاثيرگذارى آنها روى جوامع مىتوان از رسانههاى ارتباط جمعى بهعنوان يک وسيله مناسب در جهت آموزش و اطلاعرسانى به منظور ارتقاى سطح ايمنى و فرهنگ ترافيک استفاده نمود.
در اين پژوهش سعى شده است نقش، اهميت و ميزان تاثير هر يک از رسانهها در کاهش و يا بهبود معضلات موجود در عرصه ايمنى و ترافيک مورد بررسى قرار گيرد و مقايسهاى بين انواع رسانهها در اين زمينه انجام شود.
اهداف و ضرورتهاى تحقيق
از پيامدهاى منفى پديده ترافيک مىتوان به آلودگىهاى صوتي، صرف هزينههاى هنگفت و به هدر رفتن انرژي، صدمات و خسارات جانى و مالى و تاثيرات سوء آن بر تمامى ارکان زندگى شهرى و بسيارى موارد ديگر اشاره نمود. تنها در سال 1385، تعداد 27/567نفر در تصادفات رانندگى فوت و 76/762 نفر مجروح شدهاند.
از ميان تمامى تبعات و پيامدهاى منفى پديده ترافيک، تصادفات و صدمات و خسارات مالى و جانى ناشى از آن، مطمئنا با توجه به سطح و حوزه وسيع اثرگذارى فرهنگي، اجتماعي، اقتصادى و... محل بحث و گفتگوى زيادى دارد.
موضوع تصادفات رانندگى و تلفات و هزينههاى بالاى اقتصادي، اجتماعى ناشى از آن، اساسىترين مشکلى است که متخصصان و متوليان امور حمل و نقل و ترافيک را به چالش کشيده است. اين اهميت براى کشورهاى در حال توسعهاى همچون ايران چندين برابر بيشتر است.
آمار کشتهها در سال 1380 بيش از 21000 نفر و 118 هزار زخمى بوده است. اين آمارها زمانى سوال برانگيز خواهد بود که بدانيم در ايران به تقريب 5 ميليون خودرو و در کشورى مانند انگلستان بيش از 26 ميليون خودرو وجود دارد و در مقابل تصادفات کشور ايران 32 برابر کشور انگلستان است. تمامى گزارشها حاکى از بالا بودن تصادفات در کشور ماست. جدول زير که مقايسهاى ميان ايران و برخى کشورهاست، دال بر تائيد گزارشات ياد شده است.
از طرف ديگر مقوله ترافيک يک موضوع چندوجهى بوده و عرصههاى مختلف فرهنگي، اجتماعى و اقتصادى زندگى انسان را شامل مىشود. به همين دليل مىتوان با تخصصها و نگاههاى متفاوتى به آن نگريست و عوارض آن را تحليل نمود. در اين ميان نگاه انسان محورى به ترافيک و مطالعه نقش و سهم اين عامل در کيفيت ترافيک يک جامعه از اين جهت قابل قبول است که انسان به وجود آورنده آن مىباشد و بيننده يک چنين نگاهى معتقد است بايد راهحل را در ريشه معضلات يعنى انسان جستجو کرد. (روحاني، 1384)
اگر بهترين جاده و خودرو را در اختيار داشته باشيم و از عالىترين قوانين موضوعه و مقررات برخوردار باشيم ليکن نقش عامل انسانى را فراموش نموده و يا به آن بهاى بايسته را ندهيم مشکل همچنان باقى خواهد ماند. دنياى جديد نيز با درک اين مطالب تکيهگاه اصلى اقدامات خود براى به سامان کردن معضلات پديده ترافيک را حول محور آموزش انسان و فرهنگسازى براى او قرار داده است.
هدف کلى از اين تحقيق بررسى نقش رسانههاى ارتباط جمعى در آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ ترافيک شهروندان تهران مىباشد که اهداف اختصاصى زير را شامل مىشود:
-1 بررسى تاثيرات انواع شيوههاى آموزشى از طريق رسانههاى ارتباط جمعي
-2 ارائه راهکارهاى جديد براى ارتقاى فرهنگ ترافيک و اثرگذارى بيشتر آموزشهاى همگانى از طريق رسانههاى ارتباط جمعي
-3 معرفى زمينههاى جديد همکارى ميان پليس و رسانههاى ارتباط جمعي
-4 معرفى وسايل ارتباط جمعى که بيشترين اثرگذارى را در امر آموزش و ارتقاى فرهنگ ترافيکى شهروندان دارند.
روش تحقيق
متدولوژى و روش انجام يکى از ارکان مهم هر فعاليت پژوهشى محسوب مىگردد، اگر يک تحقيق را به يک ساختمان مسکونى تشبيه نماييم، روششناسى در واقع طرح اوليه و نقشه يک ساختمان است که بنا بايد بر اساس آن ساخته شود و در واقع هرکس آن را مشاهده نمايد انتظار مىرود که شکل ساختمان را در ذهن خود تداعى نمايد.
به تعبير علمى روش تحقيق نشانگر فرايند نظاممندى است که براى يافتن پاسخ يک پرسش و يا راهحل يک مسئله اجرا و مراحل مختلف تحقيق را مشخص مىسازد.
نوع روش تحقيق
در تحقيقات توصيفى محقق به دنبال چگونه بودن موضوع است و مىخواهد بداند پديده، متغير، شى يا مطلب چگونه است. به عبارت ديگر اين تحقيق وضع موجود را بررسى مىکند و به توصيف منظم و نظامدار وضعيت فعلى آن مىپردازد، تحقيقات توصيفى هم جنبه کاربردى دارد و هم جنبه مبنايي، در بعد کاربردى از نتايج اين تحقيقات در تصميمگيرىها و سياستگذارىها و همچنين برنامهريزىهاى سازمانى استفاده مىشود. از ويژگىهاى تحقيق توصيفى اين است که محقق دخالتى در موقعيت، وضعيت و نقش متغيرها ندارد و آنها را دستکارى يا کنترل نمىکند و صرفا آنچه را که وجود دارد مطالعه کرده و به توصيف و تشريح آن مىپردازد.
متغيرهاى مستقل اين تحقيق عبارتند از: رسانههاى جمعي
جامعه آمارى اين تحقيق متشکل از کليه شهروندان تهران بالاى 18 سال مىباشد.
در اين تحقيق از نمونهگيرى خوشهاى استفاده شده است. شيوه کار به اين صورت است که ابتدا از ميان کاربران نمونههاى بزرگ انتخاب مىشود. ابتدا از ميان کل کاربران نمونههاى کوچکترى انتخاب شده و رفته رفته از ميان گروه کاربران بزرگتر گروه کاربران کوچکترى استخراج مىشود و نهايتا کار به نمونهبردارى از روى گروه کاربران مشخصى ختم مىشود که در ادامه به چگونگى انتخاب آنها پرداخته مىشود.
با توجه به توضيحات مذکور در اين تحقيق به منظور برآورد حجم نمونه، تهران به پنج منطقه شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز تقسيم گرديد و از هر بخش 1 منطقه شهردارى و از هر منطقه 1 محله و از هر محله 1 کوچه انتخاب شد. بدين ترتيب تعداد 398 پرسشنامه بين شهروندان بالاى 18 سال توزيع و جمعآورى شد که از اين تعداد 46 پرسشنامه مخدوش و در نهايت 352 پرسشنامه واقعى مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت.
روشهاى آمارى تحليل دادهها
با توجه به اهداف و فرضيات تحقيق و نيز سطح سنجش متغيرهاى موردبررسى (ترتيبي) از شاخص آمارى ضريب همبستگى خى دو و آزمون کندال بهره گرفته شد.
محدوده زمانى تحقيق
اين پژوهش به مدت نه ماه از دى ماه سال 1385 تا پايان مهرماه سال 1386 به طول انجاميد.
محدوديتها و مشکلات
-2 دسترسى دشوار به منابع و کتب موردنياز
-3 مشکلات مربوط به کسب اطلاعات و تکميل پرسشنامه
-4 عدم پاسخگويى شهروندان به بعضى از سوالات پرسشنامه
چارچوب نظري
امثال اين برنامهها سابق بر اين در تلويزيون در مواردى غير از مسئله ترافيک وجود داشت مانند برنامهاى که تصوير نوجوانان را به هنگام شرکت در نماز جمعه برداشت کرده و به صورت تصادفى يکى از آنها را در برنامه کودک نشان مىداد و به آن فرد جايزهاى ارزشمند هديه مىشد اما در مقوله ترافيک چندى است که کم و بيش برنامههاى تشويقى در راستاى اصل تقويت مثبت به وجود آمده است. يکى از اين برنامهها حرکت خوبى است که از سوى پليس راهنمايى و رانندگى انجام مىشود و در آن تصادفا پليش به همراه دوربين سيما در خيابان اتومبيلى را انتخاب و براى آن هديهاى نقدى در نظر مىگيرد، سپس به تعقيب اتومبيل پرداخته و رفتار راننده خودرو را تحت نظر قرار مىدهد. در حين تعقيب معادل جريمهاى که در قانون براى خلافهاى او در نظر گرفته شده از هديه کسر مىشود و اگر چيزى باقى بماند به راننده بهعنوان هديه داده مىشود.
نکاتى که بايد در مورد تقويتکنندهها به آن توجه شود
از ديگر نکاتى که بايد لحاظ شوداين است که اثر تقويت کنندهها در زمانهاى متفاوت يکسان نيستند. بايد توجه داشت اگر بهطور مثال در زمانى خاص مسابقات تلويزيونى به حد اشباع خود رسيده است و جذابيت زيادى ايجاد کرده است احتمالا برگزارى مسابقهاى هرچند جذاب نمىتواند اثربخشى به اندازه وقتى که تعداد مسابقات کمترى از تلويزيون پخش مىشود داشته باشد.
استفاده مداوم از يک تقويت کننده اثربخش بودن آن را کاهش مىدهد. اين امرى است که به وفور در کشور ما رخ مىدهد. برنامهها، تبليغات، جوايز و اکثر تصميمگيرىها در سالهاى اخير از پويايى و تحرک خوبى برخوردار نبوده و تقريبا همواره برنامهسازان چند گام از مردم عقبتر بودهاند. اثر اين موضوع به وضوح در تبليغات و برنامهها و در نتيجه در ارائه تقويتکنندهها خود را نشان داده است که باعث شده تقويتکنندهها در زمان خاص خود و مناسب ارائه نشوند و هم اينکه گاهى به صورت مداوم از آنها استفاده مىشود و وقتى تصميم به تغيير تقويتکننده گرفته مىشود که آن تقويتکننده مدتهاست اثربخشى خود را از دست داده است.
مىتوان نمونه موفق عملکرد تقويتکنندهها را در روش تبليغات براى فروش محصولات شرکت ايرانسل عنوان نمود. اين شرکت با وجود رقابت سخت با شرکت دولتى با درک مناسبى که از تقويتکنندهها و چگونگى استفاده از آنها از خود نشان داده است دائما در حال تغيير و تحول در تقويتکنندهها براى ترغيب به خريد محصولاتش توسط مردم مىباشد. گاهى اين عمل را توسط ارائه ساعات مکالمه رايگان و گاهى با ارائه سيمکارتهاى رايگان و... انجام مىدهد. اما نکته جالب توجه اين است که اولا تقويتکنندهها را براى زمانهاى مختلف يکسان ندانسته (مثل مکالمه رايگان در ساعات شبانه در ايام عيد) و ثانيا بهطور مداوم از يک تقويت کننده استفاده نمىنمايد.
بنابراين همواره ارائه تقويتکنندههاى جديد به جاى تقويتکنندههاى قديمى (اصل جانشيني) که اثربخشى خود را از دست دادهاند از اهميت زيادى در ايجاد و شکلگيرى يک رفتار مثبت برخوردار مىباشد.
در نظر داشتن اين نکته ضرورى است که شناسايى زمان تقويت کننده، سليقه مخاطبان براى ارائه تقويت کننده جديد و همچنين تعيين ميزان تاثيرگذارى يک محرک مثبت به ارتباط مداوم با مخاطبان بستگى دارد. اين موضوع ضرورت نظرسنجىهاى مداوم و بررسى اثرات قبل و بعد از هر حرکتى رامشخص مىسازد.
يکى ديگر از اصول تغيير رفتار که به آن اشاره شد،اصل سرمشق قراردادن يا (يادگيرى احتمالي) مىباشد. براى رسيدن به اين مطلوب مىتوان از انواع شخصيتهاى مهم و محبوب جامعه استفاده کرد. با نشان دادن اينکه شخص محبوب عادت به انجام عمل مثبتى دارد، مىتوان افرادى از جامعه را که آن شخص محبوب را سرمشق قرار دادهاند تشويق و ترغيب به انجام آن عمل مثبت کرد. اين کار مىتواند به صورت مستقيم يا غير مستقيم انجام شود. مثلا در حين مصاحبه با يک ورزشکار و يا يک هنرمند، آگاهى از زندگى خصوصى اين شخصيتها، رانندگى صحيح و اصولى وى را نمايش داد تا خود به خود مورد تقليد افراد جامعه قرار گيرد.
تاکنون در اين زمينه فعاليتهاى مثبت خاصى انجام نشده و حتى چندى پيش عکس اين عمل انجام شد. به عنوان تقدير از بازيگر سريال پليس جوان و استفاده از محبوبيت وى به نفع پليس، در مراسم جشنى به وى لوح تقدير و جايزهاى اهدا شد. اما به جاى تبليغ رفتارهاى مثبت آن بازيگر در کمال تعجب بازيگر اظهار نمود که چند سال است گواهينامه رانندگىاش اعتبار ندارد و تعدادى موارد نقض قوانين رانندگى در پرونده دارد. با اين وجود مورد تقدير پليس قرار گرفته است.
اين مطلب بيانگر اين موضوع است که تا چه اندازه در اين زمينه ضعيف عمل شده و از شخصيتهاى محبوب جامعه تاکنون استفاده درستى براى الگوسازى در زمينه آموزشهاى ترافيکى انجام نشده است.
البته اقدامات مثبتى نيز در سالهاى اخير در اين زمينه انجام شده که از آن جمله مىتوان به برگزارى جشنواره تجليل از نمونههاى ترافيکى در هفته ناجا نام برد. در اين جشنواره از نمونههاى ترافيکى در اقشار مختلف از جمله هنرمندان، ورزشکاران، نويسندگان، محققين، خبرنگاران، تهيهکنندگان برنامههاى تلويزيوني، مديران مسئول مطبوعات، رانندگان نمونه، همياران پليس، سازمانهاى مرتبط با ترافيک و همکاران پليس راهنمايى و رانندگى و پليس راه نمونه تجليل به عمل مىآيد. اما مشخص نبودن دقيق و شفاف علت انتخاب اين افراد و عدم ارائه اقدامات، فعاليتها و عملکرد مطلوب آنها که موجب برگزيده شدن آنها شده و همچنين پوشش خبري، اطلاعرسانى ناکافى و طولانى بودن زمان تکرار، اثر بخشى آن را کاهش داده است.
چهار رکن اساسى براى تاثيرگذارى مناسب و امکان برقرارى ارتباط بين تبليغ و مخاطب بايستى رعايت شوند. اين 4 رکن عبارتند از پيام رسان، محتواى پيام، وسيله ارتباطى و ويژگىهاى پيامگيران.
هرگاه براى تبليغ يک رفتار به اين 4 رکن توجه اساسى شود، مىتوان انتظار گرفتن نتيجه مثبت از تبليغ را داشت. نمونه خوب براى رعايت اين ارکان يکى از برنامههايى است که چندى است از شبکه 5 سيما براى تبليغ و اشاعه رفتارهاى درست ترافيکى بين کودکان ساخته و پخش مىشود. اين برنامه در شهرک ترافيک که توسط شهردارى تهران براى آموزش رفتارهاى ترافيکى به کودکان بنا شده است ساخته مىشود. اين برنامه با انتخاب يک مجرى مسلط و محبوب بچهها به عنوان پيامرسان که از جذابيتهاى زيادى براى بچهها برخوردار است، پيامهاى ترافيکى را باتوجه به ويژگىهاى مخاطبان خود در قالب بازىهاى کودکانه توسط وسيله ارتباطى مناسب مثل تلويزيون ارائه کرده است. اين برنامه موفق، نمونه خوبى از رعايت ارکان تبليغ است.
در کنار استفاده از جاذبههاى تبليغاتى و نحوه اجراى آن استفاده از تکنيکهاى خاص مثل اجراى موزيکال، داستانگويي، خيالپردازى و ... کمک زيادى به تاثيرگذارى يک تبليغ مىتواند بکند.
مطابق نظريه تکمله هنگامى وسايل ارتباط جمعى داراى تاثير مثبت و قطعى خواهند بود که از کمکهاى جانبى بهرهمند شوند. از جمله اين کمکهاى جانبى تماس شخصى و مستقيم با افراد جامعه است. در اين راستا مىتوان به حضور مسئولين و فرماندهان پليس راهنمايى و رانندگى در مجامع عمومي، مساجد، مدارس، همايشها و پاسخگويى تلفنى و حضورى در برنامههاى 197 و مصاحبه با جرايد و صدا و سيما اشاره نمود. حضور قانونمند سياستگذاران و الگوهاى جامعه و رعايت قوانين و مقررات و قوانين راهنمايى و رانندگى و احترام اکمل به حقوق ساير شهروندان از سوى اين بزرگواران مىتواند از جمله ديگر نمونههاى بارز تحقق نظريه تکمله تلقى گردد.
مسئولين و سياستگذاران در زمينه ترافيک به سادگى مىتوانند با حضور خود در رسانههاى ارتباط جمعى و بيان و روشنسازى سياستها در زمينه ترافيک، کمک مناسب را درجهت تاثيرگذارى هرچه بيشتر تبليغات و آموزشها از طريق رسانهها انجام دهند.
نکتهاى که بايد آن را مدنظر قرار داد اين است که براى رويارويى و حل يک مشکل و بخصوص مشکلى به بزرگى ترافيک، تنها تبليغات و آموزشها (هرچند به صورت اصولي) کفايت نمىکند. مردم با احساس اينکه خود مسئولين نيز به صورت فعال در صحنه حضور دارند احساس مسئوليت بيشترى مىکنند و تبليغات در هر زمينهاى تنها مىتواند بر درجه تاثير موضوع اثر گذارد، که در چنين صورتى اصل موضوع حتما بايستى پيشاپيش تحقق يافته باشد. خلاصه چارچوب نظرى مورد نظر اين رساله در شکل آورده شده است.
نتايج آمار توصيفي
- بيش از نيمى از پاسخگوى 53/52 درصد از ميان ارگانهاى اطلاعرسانى مرتبط با مشکلات ترافيکي، رسانه را در اولويت اول قرار دادهاند.
- کمتر از نيمى از پاسخگويان 45/39 درصد از ميان ارگانهاى آموزشى مرتبط با مشکلات ترافيکي، رسانه را در اولويت اول قرار دادهاند.
- حدود نيمى از پاسخگويان 49/1 درصد ميزان پيام رسانى ترافيکى از طريق رسانهها را در حد کم و خيلى کم ذکر کردهاند. همچنين 34/7 درصد افراد آن را در حد متوسط
- به نظر 76/7 درصد پاسخگويان رسانهها در خصوص مشکلات ترافيکى واقعيت را بيان داشتهاند.
- 68/57 درصد پاسخگويان از ميان رسانههاى موثر در زمينه آموزش و اطلاعرسانى مسائل ترافيکي، تلويزيون را در اولويت اول قرار دادهاند.
- حدود نيمى از پاسخگويان 50/3 درصد براى اطلاع از وضعيت عبور و مرور از تلويزيون استفاده مىکردند. اکثر پاسخگويان 80/4 درصد نقش رسانهها را در مقايسه با ديگر ارگانهاى اطلاعرسانى مسائل ترافيکى بيشتر دانستهاند.
- کمتر از نيمى از پاسخگويان 48 درصد تاثير مطبوعات بر آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ عبور و مرور را در حد زياد و خيلى زياد ارزيابى کردهاند.
- 87/5 درصد تاثير تلويزيون بر آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ عبور و مرور را در حد زياد و خيلى زياد ارزيابى کردهاند.
- کمتر از نيمى از پاسخگويان 46/6 درصد تاثير وسايل چند رسانهاى بر آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ عبور و مرور را در حد زياد و خيلى زياد ارزيابى کردهاند.
- بيش از نيمى از پاسخگويان 54/8 درصد تاثير بروشورها و بيلبوردهاى تبليغاتى بر آموزش همگانى وا رتقاى فرهنگ عبور و مرور را در حد زياد و خيلى زياد ارزيابى کردهاند.
- بيش از نيمى از پاسخگويان 58/2 درصد نوع عمل وسايل چند رسانهاى در قبال فرهنگسازى ترافيکى شهروندان و افراد جامعه را کاملا ناموفق و ناموفق ارزيابى کردهاند.
- کمتر از نيمى از پاسخگويان 47/1 درصد نوع عمل بروشورها و بيلبوردهاى تبليغاتى در قبال فرهنگسازى ترافيکى شهروندان و افراد جامعه را کاملا موفق و موفق ارزيابى کردهاند.
- بيش از نيمى پاسخگويان 55/27 درصد در خصوص تاثير آموزشهاى ترافيکى بر افراد جامعه، کودکان و نوجوانان را در اولويت اول قرار دادهاند.
- به نظر 62/5 درصد پاسخگويان پيام آموزشى ارسالى از طريق رسانهها بايد براى مخاطبين کوتاه و تشويقى باشد.
- کمتر از نيمى از پاسخگويان 45/96 درصد تاثير ارائه و پخش محصولات متنوع آموزشي، اطلاعرسانى ايمنى عبور و مرور در مدرسه و مهدکودک را در اولويت اول قرار دادهاند.
- بيش از نيمى از پاسخگويان 52 درصد نمايش شخصيتهاى خطاکار و منفى و متضرر شدن آنها را براى آموزش مخاطبين ضرورى دانسته و آن را در اولويت اول قرار دادهاند.
- کمتر از نيمى از پاسخگويان 44/95 درصد بازيگران و هنرمندان براى آموزش و تبليغ رفتارهاى ترافيکى در اولويت اول قرار دارند.
- حدود نيمى از پاسخگويان 49/74 درصد بر اين نظرند که در زمينه مطبوعات روزنامه در انتقال پيامها و آموزش عبور و مرور به همميهنان نقش بسزايى داشته و آن را در اولويت قرار دادهاند.
- بيش از نيمى از پاسخگويان 57/53 درصد بر اين نظرند که مشکلات ترافيکى و آموزشهاى مربوط به آن در تلويزيون بايد به صورت انيميشنهاى جذاب بيان گردد و آن را در اولويت اول قرار دادهاند.
- اکثر پاسخگويان 75/3 درصد تاثير نمايشهاى صحنههاى ناگوار تصادف رانندگى در تلويزيون را بر آموزش همگانى وارتقاى فرهنگ ترافيک در حد زياد و خيلى زياد ارزيابى کردهاند.
- 65/3 درصد پاسخگويان تاثير برگزارى مسابقات تلويزيونى با موضوع ايمنى عبور و مرور بر آموزش همگانى وارتقاى فرهنگ ترافيک را در حد زياد و خيلى زياد ارزيابى کردهاند.
- اکثر پاسخگويان 71/8 درصد تاثير آموزش غيرمستقيم موضوعات ترافيکى از طريق تلويزيون را بر آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ ترافيک، در حد زياد و خيلى زياد ارزيابى کردهاند.
- اکثر پاسخگويان /3 71 درصد تاثير پخش مصاحبه با آسيب ديدگان، زيان ديدگان و خانواده متوفيان ناشى از تصادف در تلويزيون را بر آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ ترافيک را در حد زياد و خيلى زياد ارزيابى کردهاند.
- اکثر پاسخگويان /1 82 درصد تاثير توليد و پخش انيميشنهاى تلويزيون را بر آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ ترافيک را در حد زياد و خيلى زياد ارزيابى کردهاند.
- اکثر پاسخگويان /1 63 درصد تاثير چاپ مطالب و هشدارهاى ترافيکى بر آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ ترافيک را در حد زياد و خيلى زياد ارزيابى کردهاند.
- کمتر از نيمى از پاسخگويان 38/7 درصد تاثير ستون نويسي، گزارشهاى ميان صفحهاى و مقالات کارشناسى را در روزنامهها بر آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ ترافيک را در حد زياد و خيلى زياد ارزيابى کردهاند.
- نيمى از پاسخگويان 67 درصد تاثير کتابچههاى مصور حاوى مقررات عبور و مرور براى گروههاى سنى مختلف بر آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ ترافيک را در حد زياد و خيلى زياد ارزيابى کردهاند.
- اکثر پاسخگويان /2 76 درصد تاثير نصب پوسترها، تراکتهاى تبليغاتى و بيلبوردهاى خيابانى در معابر و اماکن عمومى بر آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ ترافيک را در حد زياد و خيلى زياد ارزيابى کردهاند.
- بيش از نيمى از پاسخگويان /6 73 درصد تاثير نصب پيام پذير الکترونيکى در مبادى ورودى جادهها، پمپ بنزين و ... بر آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ ترافيک را در حد زياد و خيلى زياد ارزيابى کردهاند.
- اکثر پاسخگويان /8 70 درصد تاثير بروشورهاى آموزشي- اطلاعرسانى و توزيع در اماکن عمومى بر آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ ترافيک را در حد زياد و خيلى زياد ارزيابى کردهاند.
- اکثر پاسخگويان /3 63 درصد تاثير بروشورهاى اطلاعرسانى و توزيع به درب منازل بر آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ ترافيک را در حد زياد و خيلى زياد ارزيابى کردهاند.
- اکثر پاسخگويان /2 83 درصد تاثير طراحى و ساخت شخصيتهاى عامه پسند ترافيکى بر آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ ترافيک را در حد زياد و خيلى زياد ارزيابى کردهاند.
- اکثر پاسخگويان 74/4 درصد تاثير طراحى و ساخت بازىهاى رايانهاى و توزيع بين کودکان و نوجوانان بر آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ ترافيک را در حد زياد و خيلى زياد ارزيابى کردهاند.
- 56/5 درصد پاسخگويان تاثير ارسال پيام ترافيکى از طريق sms براى هموطنان بر آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ ترافيک را در حد زياد و خيلى زياد ارزيابى کردهاند.
- /5 43 درصد پاسخگويان تاثير طراحى وب سايتهاى ترافيکى به منظور اطلاعرسانى وضعيت عبور و مرور راهها و معابر بر آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ ترافيک را در حد زياد و خيلى زياد ارزيابى کردهاند.
نتايج آمار استنباطي
-1-1 بين راديو و آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ ترافيک رابطه وجود دارد.
-2-1 بين تلويزيون و آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ ترافيک رابطه وجود دارد.
-3-1 بين مطبوعات و آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ ترافيک رابطه وجود ندارد.
-4-1 بين سينما و تئاتر و آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ ترافيک رابطه وجود ندارد.
-5-1 بين وسايل چند رسانهاى و آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ ترافيک رابطه وجود ندارد.
-6-1 بين بروشور، تراکتهاى تبليغاتى و بيلبوردهاى خيابانى و آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ ترافيک رابطه وجود ندارد.
-2 به کارگيرى روشهاى گوناگون در رسانههاى ارتباط جمعى (راديو، تلويزيون، مطبوعات، سينما و تئاتر، وسايل چند رسانهاى و بروشورها و بيلبوردهاى تبليغاتي) تاثير يکسانى در آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ ترافيک شهروندان تهرانى وجود ندارد.
1-2 روشهاى تلويزيونى بر آموزش همگانى مقررات عبور و مرور و ارتقاى فرهنگ ترافيک تاثيرگذارى يکسانى ندارند.
-2-2 روشهاى راديويى بر آموزش همگانى مقررات عبور و مرور و ارتقاى فرهنگ ترافيک تاثيرگذارى يکسانى ندارند.
-3-2 روشهاى مطبوعاتى بر آموزش همگانى مقررات عبور و مرور و ارتقاى فرهنگ ترافيک تاثيرگذارى يکسانى ندارند.
-4-2 روشهاى اطلاعرسانى بر آموزش همگانى مقررات عبور و مرور و ارتقاى فرهنگ ترافيک تاثيرگذارى يکسانى ندارند.
-5-2 روشهاى استفاده از ابزارهاى چند رسانهاى بر آموزش همگانى مقررات عبور و مرور و ارتقاى فرهنگ ترافيک تاثيرگذارى يکسانى ندارند.
-3 اثر رسانههاى ارتباط جمعى بر آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ ترافيک متفاوت است.
-4 ارائه و پخش محصولات مختلف آموزشي- اطلاعرسانى ايمنى عبور و مرور در مکانهاى مختلف تاثيرگذارى يکسانى ندارند.
-5 مشارکت شخصيتهاى سياسي، هنري، ورزشي، و ... در آموزش و تبليغهاى رفتارهاى ترافيکى ماندگارى يکسانى در ذهن مخاطبان ندارد.
-6 رسانههاى مطبوعاتى در انتقال پيامها و آموزش عبور و مرور به هم ميهنان تاثيرگذارى يکسانى ندارند.
شايد ذکر اين نکته ضرورى باشد که نتيجه آمار استنباطى مذکور نشان مىدهد که از نظر پاسخگويان پرسشنامه اين پژوهش، رسانههاى راديو- تلويزيون توانستهاند از نظر عملکردى نقش خود را در آموزش همگانى و ارتقاى فرهنگ ترافيک افراد جامعه آمارى تا حدود قابل قبولى ايفا نمايند.
ليکن رسانههايى همچون مطبوعات، سينما و تئاتر، وسايل چند رسانهاى و برورشورها و بيلبوردهاى تبليغاتي، از منظر مخاطبين در اين زمينه موفق عمل نکرده و يا به عبارتى کمتر به موضوع آموزش و اطلاعرسانى در خصوص ترافيک پرداختهاند. تا آنجايى که پاسخگويان اين نقش و اداى وظيفه اجتماعى را در اين رسانهها بسيار کمرنگ و کم اثر ارزيابى نمودهاند.
نتايج و دستاوردها
با توجه به اينکه از ديدگاه پاسخگويان رسانهها و آموزش و پرورش به عنوان اولويتهاى اول و دوم در اطلاعرسانى و آموزش شناخته شدهاند پيشنهاد مىگردد در برنامهريزهاى کلان به اين دو مقوله توجه بيشترى معمول گردد.
با توجه به اينکه حدود 60 درصد مخاطبان، از کودکان و نوجوانان به عنوان گروه هدف مهم که آموزش در آنها زمينههاى ايجاد توسعه پايدار را فراهم مىکند ياد کردهاند. بنابراين تمرکز روى گروه هدف کودک و نوجوان به عنوان گروه پايه براى ارتقاى ايمنى موجود و دستيابى به ايمنى پايدار قابل استنتاج است. براساس اهميت نظريه «برجستهسازي» به عنوان يکى از تاثيرگذارترين اصول در ارتقاى سطح تاثير رسانههاى عمومي، برجستهسازى موضوعات مربوط به ايمنى براى کودکان و همچنين ديگر اقشار جامعه مىتواند در زمره اولويتهاى اول به منظور ارتقا نقش رسانهها معرفى گردد.
براساس نتايج اخذ شده از نظرات شهروندان، حدود 50 درصد مخاطبين پيامرسانى ترافيکى از طريق رسانهها را در حد ناکافى (خيلى کم و کم ) دانستهاند. بدين ترتيب براى ارتقاى اين جايگاه مىتوان بر دو عامل: (الف) استمرار ارائه پيام (افزايش تعداد دفعات ارائه پيام در ذهن مخاطب) و (ب) افزايش سطح تاثيرگذارى پيامها متمرکز شد.
به منظور استمرار در ارائه پيام، مىتوان به تکرار ارائه مطالب آموزشى به کودکان در مراکز آموزشى و برنامههاى تلويزيونى و همچنين بزرگسالان با ابزارهاى مختلف در ايستگاههاى مترو و يا در خلال سفرهاى جادهاى اشاره کرد.
به منظور افزايش سطح تاثيرگذاري، استفاده از 4 فاکتور مورد اشاره در نظريه تبليغ، مىتواند مدنظر قرار گيرد. (اين 4 فاکتور پيام رسان، محتواى پيام، وسيله ارتباطى و ويژگىهاى پيامگيران قيد شده است.)
براساس نتايج نظرسنجى به عمل آمده، 45 درصد از مخاطبين، بازيگران و هنرمندان را مهمترين شخصيتهاى پيامرسان معرفى نموده و پس از اين گروه، ورزشکاران و پليس به عنوان اولويتهاى دوم و سوم معرفى شدهاند که پيشنهاد مىگردد مورد توجه قرار گيرد.
فاکتور محتواى پيام که در پرسشنامه مورد توجه قرار گرفته مويد اين جمعبندى است که: «بيان واقعى مشکلات» بهجاى کوچکنمايى و يا بزرگنمايي، اثر بيشترى را در ذهن جامعه مىتواند بجاى بگذارد (نظر حدود 70 درصد مخاطبين.)
«کوتاه و تشويقي» بودن پيام از ديدگاه بيش از 60 درصد مخاطبين از اهميت بالاترى براى اثرگذارى برخوردار بوده است. بنابراين کوتاه و تشويقى بودن پيامها مورد تاکيد است.
بعلاوه معرفى پيام در غالب «شخصيتهاى خطاکار و منفى و متضرر شدن آنها» از ديدگاه بيش از نيمى از پرسش شوندگان داراى اهميت زياد براى اثرگذارى بيشتر تلقى شده است. حال آنکه 33 درصد از مخاطبين نظرى کاملا معکوس داشته و معرفى شخصيتهاى مثبت و قانونمدار را محور شکلگيرى پيامهاى موثر معرفى کردهاند. بدين ترتيب انطباق زياد شرايط موجود رسانهاى با شکل پيام مورد نظر شهروندان در انتقال مفاهيم ترافيکى مورد تائيد قرار مىگيرد.
معرفى رانندگان نمونه در سطح عموم جامعه و تشويق شايسته و ارزشمند تعداد معدودى از اين عزيزان، به شکلى که اين جايزه بتواند منجر به تغيير در شيوه زندگى آنها شده و اين الگوسازى بر رفتار ديگر عناصر شايسته تاثير بگذارد، از جمله نکات جديدى است که نگارنده اين تحقيق، پيشنهاد توجه به آن در سطح گسترده، علاوه بر کارهاى موجود را دارد.
آمار و اطلاعات بهدست آمده از مقايسه انواع رسانهها و نقش آنها در ارتقاى اطلاعرسانى و آموزش جامعه، (1) نشان مىدهد که تلويزيون را مىتوان به عنوان فراگيرترين و تاثيرگذارترين رسانه در بين مخاطبان معرفى نمود. پس از تلويزيون راديو و سپس بروشورها و بيلبوردهاى تبليغاتى مهمترين ابزار رسانهاى براى آموزش همگانى و اطلاعرسانى در سطح جامعه معرفى گرديده است. ضمن آنکه مطبوعات نيز در کنار بروشورها مىتواند به عنوان سومين ابزار رسانهاى موثر تلقى گردد. نقش قابل رقابت بروشورها با مطبوعات و مقايسه آن با شرايط موجود در اين رسانهها، حاکى از اهميت توجه بيشتر به بروشورها و بيلبوردهاى تبليغاتى در مقايسه با مطبوعات در آينده است.
راديو به دليل امکان برقرارى مستمر و پويا و ارتباط لحظه به لحظه با کاربران، نقش بسيار موثرى در اطلاعرسانى بهتر و ارتقاى سطح آموزش جامعه مىتواند تلقى گردد. با اين حال، وضعيت راديو در شرايط موجود نشان مىدهد که انتخاب پيام رسانهاى مناسبتر براى برقرارى ارتباط بيشتر راديو با کاربران مىتواند مورد توجه بيشترى قرار گيرد.
در بررسى موضوعات مختلف قابل طرح در راديو، تمامى عوامل بر شمرده به جز نشستهاى تخصصى مورد توجه مخاطبان بوده است که مىتوان اين يافته را چنين تعبير نمود که کاربر در صورت استفاده از راديو بيشتر تمايل به اخذ خبر دارد، نه بحث و تحليل در مورد وقايع.
نکته قابل توجه از ديدگاه مخاطبان را مىتوان در تعيين نقش سينما و تئاتر در ارتقاى فرهنگ ترافيک ديد. اين مهم بويژه با روى آورى کمتر جامعه به سالنهاى سينما و تئاتر در سالهاى اخير که عمدتا با ابزار مولتى مديا جايگزين شده است، قابل درک مىباشد و نقش کمتر سينما و تئاتر در اطلاعرسانى و ارتقاى فرهنگ ترافيک، حتى در مقايسه با وسايل چند رسانهاى را نشان مىدهد. خاصيت عدم پيوستگى ارتباط با کاربر در اين رسانه، عامل اصلى تحقق اين نتيجه بوده است. بدين ترتيب سرمايهگذارى بيشتر در رسانه، سينما و تئاتر مستلزم روى آورى به صنعت سينما و تئاتر در مفهوم عام آن است و هرگونه سرمايهگذارى روى اين رسانه به لحاظ بعد محدود اثرگذارى آن توصيه نمىشود.
حدود 30 درصد پاسخگويان وسايل چند رسانهاى را در ايران موفق يا کاملا موفق دانسته اند. هر چند اين آمار در مقايسه با ديگر رسانهها خيلى جالب به نظر نمىرسد ولى با توجه به نوظهور بودن اين رسانه و اينکه کار زيادى در اين زمينهها انجام نشده، مىتوان تا حدودى به اين گونه وسايل ارتباط جمعى اميدوار بود. به علاوه اکثريت قشرى که با اين وسايل (اينترنت، cdها و بازىهاى کامپيوتري) در ارتباط هستند کودکان و نوجوانان هستند و همان طور که بيان شد آموزشهاى ترافيکى بيشترين تاثير را روى اين افراد دارند. همچنين تبليغات در اين زمينه به سرمايهگذارى سنگين يا سياستگذارى پيچيدهاى نياز ندارد. با توجه به رشد بازىهاى کامپيوترى و سرعت فراگير شدن آنها و قابليت توليد آنها در ايران، شرکتهاى خصوصى مىتوانند با حمايت و نظارت پليس و ارگانهاى مرتبط اين قبيل بازىها و سىدىها را توليد و عرضه کنند و علاوه بر گسترش فرهنگ ترافيک انتظار بازگشت سرمايه و حتى سودهاى مناسب را داشته باشند.
پی نوشت:
1 -نتايج حاصل از تحليل توصيفى سوال 6 پرسشنامه
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}